7438 مدخل
disarray
disorder, muss, scramble, tumble
trash
perturbation
grubby, unkempt, unsettled
pi
interfusion، در هم ریختن، بهم امیختن
پیگیری، در هم ریختن
interfuse، در هم ریختن، بهم امیختن، افشاندن
فازینگ، در هم ریختن، پریشان کردن، بر هم زدن
فاز، در هم ریختن، پریشان کردن، بر هم زدن