musesدیکشنری انگلیسی به فارسیموز، الهه شعر و موسیقی، اندیشه کردن، تفکر کردن، در شگفت ماندن، در بحر فکر فرو رفتن
museدیکشنری انگلیسی به فارسیموز، الهه شعر و موسیقی، اندیشه کردن، تفکر کردن، در شگفت ماندن، در بحر فکر فرو رفتن
considerدیکشنری انگلیسی به فارسیدر نظر گرفتن، مطرح کردن، رسیدگی کردن، ملاحظه کردن، سنجیدن، تفکر کردن، فرض کردن، تعمق کردن