stockدیکشنری انگلیسی به فارسیموجودی، در انبار، سهم، قنداق، سرمایه، موجودی کالا، قنداق تفنگ، تنه، نیا، مواشی، پیوندگیر، کنده، مایه، سهمیه، ته ساقه، دسته ریشه، پایه، یدکی، ذخیره، تخته، انبار
barracksدیکشنری انگلیسی به فارسیسربازخانه ها، کلبه یا اطاقک موقتی، سرباز خانه، منزل کارگران، انبارگاه، در سربازخانه جادادن