917 مدخل
necessary
need
outright, resident
put
moor
درون رگ
دریا دریاچه
دروغ گفتن، جا، در عوض
دروغ گفتن، ناسزا، فحش، قسم دروغ، بد دهانی، بد زبانی، کفر گویی
درون