stretchesدیکشنری انگلیسی به فارسیامتداد می یابد، بسط، قطعه، اتساع، ارتجاع، خط ممتد، کوشش، دوره، مدت، کشیدن، بسط دادن، امتداد دادن، منبسط کردن، کش امدن، کش اوردن، کش دادن، گشاد شدن، طولانی کردن
flumeدیکشنری انگلیسی به فارسیفلوم، قنات، دره تنگ، مجرا، کاریز، ناودان، جوی اسیاب، بوسیله مجرا یا ناودان بردن
sextantدیکشنری انگلیسی به فارسیSextant، ذات السدس، یک ششم دایره، الت زاویه یاب، زاویه یا قوس دارای 60 درجه