معنی درم گزین | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

درم (داروسازی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

dram

درم سرا

دیکشنری فارسی به انگلیسی

mint

آخ! ( حاکی از درد)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

ow

به خود لرزیدن از شدت درد

دیکشنری فارسی به انگلیسی

flinch

به طور بی درد

دیکشنری فارسی به انگلیسی

painlessly

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

NRL

دیکشنری انگلیسی به فارسی

NRL

nil

دیکشنری انگلیسی به فارسی

صفر، هیچ

nol pros

دیکشنری انگلیسی به فارسی

طرفداران کند

nul

دیکشنری انگلیسی به فارسی

صفر

nol.pros.

دیکشنری انگلیسی به فارسی

nol.pros

جست‌وجوی متن

squatters

دیکشنری انگلیسی به فارسی

چرت زدن، چمباتمه زن، قوزکن، اقامت گزین در زمین غیر معمور

squatter

دیکشنری انگلیسی به فارسی

چرت زدن، چمباتمه زن، قوزکن، اقامت گزین در زمین غیر معمور

dermis

دیکشنری انگلیسی به فارسی

درم، غشاء میانی پوست، لاپوست، قسمت حساس و عروقی میان پوست

drachms

دیکشنری انگلیسی به فارسی

drachms، درم

drachm

دیکشنری انگلیسی به فارسی

drachm، درم