103 مدخل
sitting target, sitting duck
menace
liable, within, open, patent, subject, susceptible, sweep, to
oxygenate
blowy, windy
در معرض خطر، به مخاطره انداختن، در معرض خطر گذاشتن
در معرض خطر
در معرض خطر، مصالحه کردن، سازش کردن، تسویه کردن
گونه های در معرض خطر
خطرناک است، به مخاطره انداختن، در معرض خطر گذاشتن