738 مدخل
ablate, extract, extraction, extricate, siphon
disengage
excavate, unearth
redeem
disentangle
لااقل، تنبل، سست، کند، درخورد تنبلی، بطی ء، کندرو، عاطل
مناسب، شایسته، سازگار، خوب، مقتضی، فرا خور، درخورد، خلیق
مناسب بودن، سازگاری، شایستگی، برازندگی، سازواری، درخورد بودن
درمورد