tearدیکشنری انگلیسی به فارسیاشک، پارگی، چاک، گریه، سرشک، دریدن، پاره کردن، گسستن، دراندن، گسیختن، چاک دادن
tearsدیکشنری انگلیسی به فارسیاشک ها، اشک، پارگی، چاک، گریه، سرشک، دریدن، پاره کردن، گسستن، دراندن، گسیختن، چاک دادن