462 مدخل
endo-, in , inside, into, intra-, interior, through, within
drive
run-in
en-, enter, penetrate, slip
squeeze
شعله
نودل
noontides، اوج، ظهر، بالاترین نقطه، نیم روز
عروسک
صبحانه ها، استراحت نیمروز، هنگام ظهر، ناهار
روزهای پایانی، ظهر، وسط روز
داخلی
داخل شکمی
داخل کاسمی