معنی دثخدس | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

جست‌وجوی مشابه

دادستان

دیکشنری فارسی به انگلیسی

prosecuting attorney

دادستان کل امریکا

دیکشنری فارسی به انگلیسی

attorney generals

دادستان کل ایالت

دیکشنری فارسی به انگلیسی

attorney general pl attorneys general, attorney generals

دادسخن دادن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

speechify

معاون دادستان کل

دیکشنری فارسی به انگلیسی

solicitor general

جست‌وجوی غلط تایپی

neons

دیکشنری انگلیسی به فارسی

نئون ها، گاز نئون، چراغ نئون

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

nonseasonably

دیکشنری انگلیسی به فارسی

غیر قابل قبول

nonsegregable

دیکشنری انگلیسی به فارسی

nonsegregable

nonsensitive

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بی حساسیت

nonserous

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بی عیب و نقص

neosporidia

دیکشنری انگلیسی به فارسی

neosporidia

جست‌وجوی متن

prosecutory

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دادستان

barristership

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دادسرای مدنی

barristers

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دادستان ها، وکیل مدافع، وکیل دعاوی، مدافع، وکیل مشاور

جست‌وجوی مشابه

دادستان

دیکشنری فارسی به انگلیسی

دادستان کل امریکا

دیکشنری فارسی به انگلیسی

دادستان کل ایالت

دیکشنری فارسی به انگلیسی

دادسخن دادن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

معاون دادستان کل

دیکشنری فارسی به انگلیسی

جست‌وجوی غلط تایپی

neons

دیکشنری انگلیسی به فارسی

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

nonseasonably

دیکشنری انگلیسی به فارسی

nonsegregable

دیکشنری انگلیسی به فارسی

nonsensitive

دیکشنری انگلیسی به فارسی

nonserous

دیکشنری انگلیسی به فارسی

neosporidia

دیکشنری انگلیسی به فارسی

جست‌وجوی متن

prosecutory

دیکشنری انگلیسی به فارسی

barristership

دیکشنری انگلیسی به فارسی

barristers

دیکشنری انگلیسی به فارسی

intracystic

دیکشنری انگلیسی به فارسی

prosecutrices

دیکشنری انگلیسی به فارسی