barleycornدیکشنری انگلیسی به فارسیمرغ دریایی، دانه جو، مقیاس وزنی برابر 0/0648 گرم، مقیاس طولی برابر 8/5 میلیمتر
grainsدیکشنری انگلیسی به فارسیدانه ها، دانه، غله، حبوبات، ذره، جو، دان، رگه، مشرب، حبه، خرده، چنگال، رنگ، شاخه، تفاله حبوبات، حب، حالت، یک گندم معادل 0/0648 گرم، دانه دانه کردن، جوانه زدن، د
rashدیکشنری انگلیسی به فارسیراش، جوش، دانه، محل خارش یا تحریک روی پوست، بی پروا، تند، عجول، بی احتیاط
grainingدیکشنری انگلیسی به فارسیزرشکی، دانه دانه کردن، جوانه زدن، دانه زدن، تراشیدن، پشمکندن، متبلور شدن