داستاندیکشنری فارسی به انگلیسیaction, account, fiction, myth, narration, narrative, recital, relation, saga, story, tale
layدیکشنری انگلیسی به فارسیغیر روحانی، داستان منظوم، اهنگ ملودی، الحان، جالس، گذاردن، دفن کردن، تخم گذاردن، طرح کردن، غیر متخصص، غیر فنی، ناویژه کار، خارج از سلک روحانیت