whishesدیکشنری انگلیسی به فارسیعجله دارد، صفیر، بسرعت گذشتن، با صدای هیس حرکت کردن، صدای حرف 'سین' ایجاد کردن
boomsدیکشنری انگلیسی به فارسیرونق دارد، غرش، توسعه عظیم، تیر کوچک، صدای غرش، پیشرفت یاجنبش سریع وعظیم، غریدن، غریو کردن، بسرعت درقیمت ترقی کردن، توسعه یافتن، غرش کردن