160 مدخل
commonweal
beneficent, benevolent, charitable, righteous, well-being
righteousness
charitably
benefactor
ارسال کردن، ایین بدرود و دعای خیر، همراهی
خیر، ادم احمق و کودن، جنس بنجل، دستفروش، مردکه
خیر، شسته و رفته، مرتب، تمیز، پاکیزه
خیر، سائل، ادم عاطل و باطل، ولگرد، پرسه زن