خیره سردیکشنری فارسی به انگلیسیeccentric, intractable, mulish, obstinate, perverse, stubborn, sullen, testy, willful
amazeدیکشنری انگلیسی به فارسیعجیب و غریب، تعجب، مات کردن، خیره کردن، مبهوت کردن، متعجب ساختن، متحیرساختن، سردرگم کردن