110 مدخل
dense, senile, stupid
dotard
insensate
dote
dotes، خرفت شدن، عشق ابلهانه ورزیدن، پرت گویی کردن
دندانپزشکی، خرفت شدن، عشق ابلهانه ورزیدن، پرت گویی کردن
imbeciles، خرفت، ابله
داوت، خرفت شدن، عشق ابلهانه ورزیدن، پرت گویی کردن
خوش گذشت، خرفت شدن، عشق ابلهانه ورزیدن، پرت گویی کردن