101 مدخل
accustom, addict, acclimate, familiarize, habituate
condition
spontaneous
spontaneity
free-form, spontaneous
spontaneously
انعطاف پذیر، خو گرفتن، خو دادن، به آب و هوای جدید خو گرفتن
بستن، خو گرفتن، خو دادن، به آب و هوای جدید خو گرفتن
تقلید می کند، خو گرفتن، خو دادن، به آب و هوای جدید خو گرفتن
اعتیاد، تن در دادن، خو دادن، اعتیاد دادن
انعطاف پذیری، خو گرفتن، خو دادن، به آب و هوای جدید خو گرفتن