3838 مدخل
use
inure
bleed
assume
acclimate
فرمانده
گوسفند قدیمی انگلیسی
قدیمی مرد از جنگل
تقویم قدیمی
قدیمی دومین
خون آشام، خون گرفتن، خون جاریکردن
خون، نژاد، مزاج، نسبت، نیرو، خون گرفتن، خون جاریکردن
انتوسسپت، در خود گرفتن، جذب کردن، غلاف کردن
انعطاف پذیر، خو گرفتن، خو دادن، به آب و هوای جدید خو گرفتن