1007 مدخل
self-employment
allied, connected, consanguineous, related, relationship, relative, self
inbred
self-employed
function
egoism
خویش فرما، دارای شغل ازاد، ارباب خود
بی نظمی، خویش و قوم پرستی
خانواده ها، خویش و قوم، خویشاوند، خویش، وابستگی، عشیره
بچه گانه، خویش و قوم پرستی
خانواده، قوم و خویش، خویشاوند، خویش و قوم، خویشی