roughcastدیکشنری انگلیسی به فارسیخشن، گل مالی شده، اندود شن و اهک، اجمالا درست کردن، ناقص، نا تمام، اندوده به شن و اهک
roughدیکشنری انگلیسی به فارسیخشن، دستمالی کردن، بهم زدن، زمخت کردن، زبر، درشت، زمخت، ناهنجار، نا هموار، حدسی، سترگ