خوش مشربدیکشنری فارسی به انگلیسیboon, companionable, convivial, genial, good-humored, pleasant, sociable
vivacitiesدیکشنری انگلیسی به فارسیشادی، نشاط، چالاکی، نیروی حیاتی، خوش مشربی، خوش طبعی، سر زندگی، زور، خوشدلی
vivacityدیکشنری انگلیسی به فارسیجسارت، نشاط، چالاکی، نیروی حیاتی، خوش مشربی، خوش طبعی، سر زندگی، زور، خوشدلی
sociabilitiesدیکشنری انگلیسی به فارسیاجتماعی، جامعه پذیری، قابل معاشرت بودن، معاشرت، خوش مشربی، معاشرت پذیری