معنی خوری | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

خوریست تابستانی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

summer solstice

خوریست زمستانی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

winter solstice

آب خوری

دیکشنری فارسی به انگلیسی

drinking fountain

آبجو خوری دردار

دیکشنری فارسی به انگلیسی

tankard

آشغال خوری

دیکشنری فارسی به انگلیسی

swill

جست‌وجوی متن

lunchers

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ناهار خوری

butter knife

دیکشنری انگلیسی به فارسی

چاقو کره خوری

tablespoons

دیکشنری انگلیسی به فارسی

قاشق غذا خوری، قاشق سوپخوری

teaspoons

دیکشنری انگلیسی به فارسی

قاشق چای خوری

tea table

دیکشنری انگلیسی به فارسی

میز چای خوری