معنی خود را شستن | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

جست‌وجوی دقیق

خود را شستن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

wash

جست‌وجوی مشابه

خود را (نزد دیگری) عزیز کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

ingratiate

خود را آماده کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

brace

خود را با محیط جور کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

acclimate

خود را باختن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

quail

خود را بالا کشیدن از

دیکشنری فارسی به انگلیسی

scramble

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

on camera

دیکشنری انگلیسی به فارسی

در دوربین

on hand

دیکشنری انگلیسی به فارسی

روی دست

on guard

دیکشنری انگلیسی به فارسی

در نگهبان

on that

دیکشنری انگلیسی به فارسی

در آن

on purpose

دیکشنری انگلیسی به فارسی

از قصد، عمدا

جست‌وجوی متن

scrape up

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خود را بالا کشیدن

hold one's own

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خود را نگه دارید

keep one's eyes open

دیکشنری انگلیسی به فارسی

چشم خود را باز کن

off your guard

دیکشنری انگلیسی به فارسی

گارد خود را خاموش کن

tighten one's belt

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کمربند خود را تکان دهید