خوبدیکشنری فارسی به انگلیسیall right, agreeable, eu-, choice, decent, good, famously, nice, great, highly, right, kosher, well, now, OK, promisingly, pukka, quality, stunner, stunning, un
immenseدیکشنری انگلیسی به فارسیعظیم، وسیع، بی اندازه، بیکران، پهناور، کلان، ممتاز، بسیار خوب، گزاف، عالی، عظیم الجثه
gasconadeدیکشنری انگلیسی به فارسیگاز کانادایی، لافزنی، چاخان، یاوه سرا، رجز خوانی، خود ستایی، خود فروشی