خوبدیکشنری فارسی به انگلیسیall right, agreeable, eu-, choice, decent, good, famously, nice, great, highly, right, kosher, well, now, OK, promisingly, pukka, quality, stunner, stunning, un
handwriteدیکشنری انگلیسی به فارسیدست خط، با خط خود نوشتن، با دست نوشتن، دستخط کردن، نسخه خطی تهیه کردن
handwrittenدیکشنری انگلیسی به فارسیدست نویس، با خط خود نوشتن، با دست نوشتن، دستخط کردن، نسخه خطی تهیه کردن
handwritesدیکشنری انگلیسی به فارسیدست خط، با خط خود نوشتن، با دست نوشتن، دستخط کردن، نسخه خطی تهیه کردن
handwroteدیکشنری انگلیسی به فارسیدست نوشته، با خط خود نوشتن، با دست نوشتن، دستخط کردن، نسخه خطی تهیه کردن
autographsدیکشنری انگلیسی به فارسیautographs، دستخط خود، خط یا امضای خود شخص، دستخط نوشتن، توشیح کردن، از روی دستخطی رونویسی کردن