put-downدیکشنری انگلیسی به فارسیفشرده کردن، از بین بردن، بزور بچیزی خاتمه دادن، کنار گذاردن، خوار وخفیف کردن، هرز اب ساختن
putdownدیکشنری انگلیسی به فارسیفشردن، از بین بردن، بزور بچیزی خاتمه دادن، کنار گذاردن، خوار وخفیف کردن، هرز اب ساختن
gallinaceousدیکشنری انگلیسی به فارسیگاو نر، دانه خوار، مربوط بماکیان، ماکیانی، وابسته به مرغان و پروندگان دانه خوار