خمیدگیدیکشنری فارسی به انگلیسیbend, bight, camber, crook, curve, decline, droop, droopiness, hunch, loop, ply, stoop
oldدیکشنری انگلیسی به فارسیقدیمی، پیر، کهنه، مسن، عتیق، گذشته، سابق، سالخورده، فرسوده، دیرینه، باستانی، کهن سال، کهنه کار، سالار، پارینه، زر، سابقی، پیرانه
puff pasteدیکشنری انگلیسی به فارسیخمیر پف، خمیر پف دار، ادم توخالی، نان شیرینی پف کرده، ادم پفکی، پفک