معنی خلافت | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

خلاف اخلاق

دیکشنری فارسی به انگلیسی

immoral

خلاف اصول حرفه ای

دیکشنری فارسی به انگلیسی

unprofessional

خلاف اندیش

دیکشنری فارسی به انگلیسی

dissident, heretic, iconoclast

خلاف اندیشی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

dissidence, heresy

خلاف جهت باد راندن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

beat

جست‌وجوی متن

caliphates

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خلافت

caliphate

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خلافت

vicarate

دیکشنری انگلیسی به فارسی

vicarate، قلمرو خلافت، حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم

vicariates

دیکشنری انگلیسی به فارسی

vicariates، خلافت، قلمرو خلافت، حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم

abreacted

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خلاف، تغییر دادن عقیده شخص با تلقین