596 مدخل
disengagement, escape, quietus, release
riddance
neutral, free
slough
deep-six, unload
خیس
جنایتکاران، بزهکار، جانی، جنایت کار، خاطی، مقصر
جنایی، بزهکار، جانی، جنایت کار، خاطی، مقصر، کیفری، گناهکار
نجات، رهایی، خلاصی، فراغت، نجات دادن، رهانیدن، رهایی دادن، خلاص کردن
اخراج، رهایی، خلاصی، ازاد کردن
رستگاری، رهایی، خلاصی، فراغت از زایمان، خلاص