معنی خف | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

خف

دیکشنری فارسی به انگلیسی

crouch

جست‌وجوی مشابه

خف کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

ambush, crouch, lurk, squat, stalk

خف کرده

دیکشنری فارسی به انگلیسی

squat

خف کننده

دیکشنری فارسی به انگلیسی

squatter

خفاش (جانورشناسی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

bat

خفاش خونآشام (جانورشناسی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

vampire bat

جست‌وجوی غلط تایپی

ot

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ot

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

otiatrics

دیکشنری انگلیسی به فارسی

گوسفند

ottrelife

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ottrelife

ottars

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اوتارس

otoconium

دیکشنری انگلیسی به فارسی

otoconium

otic ganglion

دیکشنری انگلیسی به فارسی

گانگلیون ساعد

جست‌وجوی متن

frolicky

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خفگی

mildly

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خفیف، ملایم

mildening

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خفگی

dehache

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خفه شو

comminating

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خفه کردن