خطدیکشنری فارسی به انگلیسیchirography, column, handwriting, line, nick, range, rank, score, script, streak, stripe, verse
terminalدیکشنری انگلیسی به فارسیپایانه، پایان، انتها، ایستگاه نهایی، اخر خط راه اهن یا هواپیما، انتهایی، نهایی، پایانی، واقع در نوک