scratchingدیکشنری انگلیسی به فارسیخارش، خاراندن، خراشیدن، قلم زدن، خراش دادن، خراشاندن، خط زدن، خارش کردن
scratchedدیکشنری انگلیسی به فارسیخراشیده شده، خاراندن، خراشیدن، قلم زدن، خراش دادن، خراشاندن، خط زدن، خارش کردن