witherدیکشنری انگلیسی به فارسیخشک شدن، پژمرده شدن، پژمردن، خشک کردن، سربه سر کردن، پژولیدن، پژمردهکردن یا شدن، پلاسیدهشدن
fadesدیکشنری انگلیسی به فارسیمحو شدن، کم رنگ شدن، پژمردن، خشک شدن، بی نور شدن، کم کم ناپدیدی شدن، پژمرده شدن