خشکدیکشنری فارسی به انگلیسیarid, austere, crisp, crispy, crunchy, dry, dusty, literal, matter-of-fact, mealy, poker face, rigid, sere, stiff, strait-laced, strange, unapproachable, waterl
loggerheadsدیکشنری انگلیسی به فارسیدروازه بان، احمق، لاک پشت دریایی، نوعی اردک دریایی، انواع مرغان مگسخوار، نوعی افت پنبه، گیاهان جنس قنطوریون، کله خشک
loggerheadدیکشنری انگلیسی به فارسیدروازه بان، احمق، لاک پشت دریایی، نوعی اردک دریایی، انواع مرغان مگسخوار، نوعی افت پنبه، گیاهان جنس قنطوریون، کله خشک