1264 مدخل
insensate
dote
particle, scrunch
crackle, rustle, scrape, scratch
interference
جو دو سر، یولاف، سلت های اسکاتلندی، جو صحرایی، شوفان، جو دادن
کارسینوم سلولی جو دوسر
علف جو دوسر
جو دو سر غلات
وحشی وحشی، جو دو سر، جو پیغمبری اصل
خشک کن
خشم
خشم، غضب، قهر، غیظ، اوقات تلخی زیاد
خشک شده، خشکانیده
خشک کن، اب چیزی را گرفتن، بی آب کردن، پسابش داشتن، وابشت کردن