hurtدیکشنری انگلیسی به فارسیصدمه، زیان، ضرر، ازار، اسیب، اذیت کردن، بدرد آوردن، ازار رساندن، اسیب زدن، ازردن، جریحه دار کردن، تیر کشیدن، خسارت رساندن، خسارت زدن، خسارت وارد اوردن، خسارت وا
hurtsدیکشنری انگلیسی به فارسیدرد می کند، صدمه، زیان، ضرر، ازار، اسیب، اذیت کردن، بدرد آوردن، ازار رساندن، اسیب زدن، ازردن، جریحه دار کردن، تیر کشیدن، خسارت رساندن، خسارت زدن، خسارت وارد اور
withdrawsدیکشنری انگلیسی به فارسیخارج می شود، عقب کشیدن، کنار کشیدن، عقب نشستن، صرف نظر کردن، عقب زدن، باز گرفتن، با تعظیم خارج شدن، بازگیری کردن
withdrawدیکشنری انگلیسی به فارسیکنار کشیدن، عقب کشیدن، عقب نشستن، صرف نظر کردن، عقب زدن، باز گرفتن، با تعظیم خارج شدن، بازگیری کردن