125 مدخل
ooze, silt, slime, sludge
silt
gook
brush, spine
brush
تخم مرغ
تخم مرغ، تخم ریز
تخمک گذاری
ovibovinae
خبره، مخبر، اگاهی دهنده
خبره بودن
خبره
خبره، تازیانه زدن
خارها، خار، خراش کوچک، خارنوک تیز، نیش، تیر کشیدن، سک زدن، سوزش کردن