168 مدخل
insensate
dote
dense, senile, stupid
density, senility
dotage
insect
تست
optometrical
اغلب
optotype
اختیاری
انعطاف پذیری، خرف، خرفتی، خرف بودن، خرق
مسدود کردن، خرف، خشک مغز، کودن
سر و صدا، ادم خرف و بی هوش
کلاهبرداری، ادم خرف و بی هوش
dotes، خرفت شدن، عشق ابلهانه ورزیدن، پرت گویی کردن