124 مدخل
white elephant
disburse
junket
charge, cost, disbursement, expenditure, outlay
charge, load
رفتن، بسرعت خرج و تلف کردن
شروع کن، شلیک کردن، رسیدن، بسرعت خرج و تلف کردن
آماده شدن، شلیک کردن، رسیدن، بسرعت خرج و تلف کردن
بودجه، حساب درامد و خرج
خرج کردن، مسرف، ولخرج، دست و دل باز، متلف، خراج، تلف کار