1620 مدخل
exit, overrun, pile, slip
escape
barge
worm
work
تخم مرغ
OV
خرج کردن، صرف کردن، صرف شدن، سودن، تمام شدن
خرج کردن، وارد امدن، موجب شدن، متحمل شدن بر
آماده شدن، شلیک کردن، رسیدن، بسرعت خرج و تلف کردن
صرف می کند، خرج کردن، صرف کردن، صرف شدن، سودن، تمام شدن
خرد شدن