26 فرهنگ
785 مدخل
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
همه
دقیق
مشابه
آوا
متن
آغاز
قافیه
جستوجوی دقیق
خراب شدن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
cave, deteriorate, fail, freeze, rot, waste
جستوجوی مشابه
خراب شدن (زن)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
fall
خراب شدن (عامیانه)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
bust
خراب شدن تدریجی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
decay
خراب شدن سر کسی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
descent
خراب شدن گوشت
دیکشنری فارسی به انگلیسی
spoil
بیشتر
۲۱۹ واژه مشابه
جستوجوی متن
suffrain
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خراب شدن
crumbing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خراب شدن
undrape
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خراب شدن
tappen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خراب شدن
spur blight
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خراب شدن
بیشتر
۵۵۵ واژه در متن