خنگدیکشنری فارسی به انگلیسیdense, dopey, dopy, dull, half-wit, nitwit, obtuse, slow-witted, stupid, unintelligent, vacant, white
shaftsدیکشنری انگلیسی به فارسیشفت، محور، میل، میله، استوانه، چاه، بدنه، ستون، گلوله، تیر، پرتو، قلم، نیزه، چوبه، دسته، چوب، بادکش، دودکش، خدنگ، تیر انداختن