معنی خدم و | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

جست‌وجوی مشابه

خشم و غرش

دیکشنری فارسی به انگلیسی

rampage

خم و راست کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

dip

احساس خشم و تنفر

دیکشنری فارسی به انگلیسی

gorge

پر خشم و خشونت

دیکشنری فارسی به انگلیسی

rabid

اهل خشم و جنگ

دیکشنری فارسی به انگلیسی

fire-eater

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

on camera

دیکشنری انگلیسی به فارسی

در دوربین

one-billionth

دیکشنری انگلیسی به فارسی

یک میلیاردم

on hand

دیکشنری انگلیسی به فارسی

روی دست

on guard

دیکشنری انگلیسی به فارسی

در نگهبان

one one's coattails

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کتاتیل یک نفر

جست‌وجوی متن

retinue

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سرگردان، همراهان، حشم، حشمت، ملتزمین، نگهداری، حفظ، خدم وحشم

retinues

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سواحل، همراهان، حشم، حشمت، ملتزمین، نگهداری، حفظ، خدم وحشم

slaves

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بردگان، خدمه وغلامان

mediatrixes

دیکشنری انگلیسی به فارسی

mediatrixes، شفیعه، زنی که واسطه بین خدا و خلق باشد

mediatrix

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مدیتریکس، شفیعه، زنی که واسطه بین خدا و خلق باشد