117 مدخل
evil, malignancy, malignity, vice
vicious
bad, malignancy, vice, vileness
inform, report, notify, tip
portend
غالبا، بارها، غالب اوقات، خیلی اوقات، بکرات، بسی، کرارا، خیلی زیاد
اغلب
اغلب اوقات
اغلب اوقات، غالب اوقات
بیشتر از نه
توجه کنید، خبردادن از، خبر دادن
توجه، دقت، مراقبت، رسیدگی، حواس، خبردار، ادب و نزاکت، حاضرباش
دلتنگ، متهم کردن، چغلی کردن، خبرچینی کردن، خبردادن از
دلایل، متهم کردن، چغلی کردن، خبرچینی کردن، خبردادن از
delate، متهم کردن، چغلی کردن، خبرچینی کردن، خبردادن از