agencyدیکشنری انگلیسی به فارسیآژانس، نمایندگی، وساطت، ماموریت، دفتر نمایندگی، وکالت، خبر گزاری، پیشکاری، گماشتگی
agenciesدیکشنری انگلیسی به فارسیآژانس ها، نمایندگی، وساطت، ماموریت، دفتر نمایندگی، وکالت، خبر گزاری، پیشکاری، گماشتگی