خانهدیکشنری فارسی به انگلیسیabode, home, domicile, dwelling, habitation, house, housing, lodging, menage, ménage, pigeonhole, place, residence, rooms, tenement
fritterدیکشنری انگلیسی به فارسیفریزر، خاگینه گوشت دار، پاره، خرده، قطعه قطعه کردن، هدر کردن، خرد کردن
frittersدیکشنری انگلیسی به فارسیگریپ فروت، خاگینه گوشت دار، پاره، خرده، قطعه قطعه کردن، هدر کردن، خرد کردن