landscapeدیکشنری انگلیسی به فارسیچشم انداز، منظره، خاکبرداری وخیابان بندی کردن، دور نما، با منظره تزئين کردن
echinodermsدیکشنری انگلیسی به فارسیاكينودرم ها، خارپوستان، خارسران، حیوانی از دسته خارپوستان، خارداران، خارتنان
landscapesدیکشنری انگلیسی به فارسیمناظر طبیعی، چشم انداز، منظره، خاکبرداری وخیابان بندی کردن، دور نما، با منظره تزئين کردن