socketsدیکشنری انگلیسی به فارسیپریز برق، پریز، حفره، کاسه، حدقه، بوشن، جا، خانه، گوده، جای شمع، کاسه چشم
socketدیکشنری انگلیسی به فارسیسوکت، پریز، حفره، کاسه، حدقه، بوشن، جا، خانه، گوده، جای شمع، کاسه چشم، در حدقه یا سرپیچ قرار دادن