خاکیدیکشنری فارسی به انگلیسیdusty, earthbound, earthen, earthly, earthy, ground, humble, mortal, planetary, terrestrial, worldly
vagabondدیکشنری انگلیسی به فارسیوگاباند، خانه بدوش، ولگرد، دربدر، خزپوش، طفیلی، بیکاره، ولگردی کردن، بی کاره